در این خطبه که با عبارت و انما ینبغى لاهل العصمه و المصنوع الیهم فى السلامه ان برحموا اهل الذنوب و المعصیه (همانا براى آنان که اهل عصمت اند و سلامت از گناه براى آنان فراهم است شایسته است که بر بزهکاران و گنه پیشگان رحمت آورند) شروع مى شود هیچ گونه بحث تاریخى نیامده است ولى مبحثى بسیار خواندنى و عبرت آموز درباره زشتى غیبت و بر شمردن عیب مردم در غیاب ایشان در چهار فصل آورده است که با راستى بسیار مفید است : فصل نخست ، درباره سخنان خداوند و بزرگان در نکوهش غیبت و گوش دادن به آن است که با بخشى از آیه دوازدهم سوره حجرات شروع مى شود و خداوند فرموده است و غیبت مکنید برخى از شما برخى را و سپس به ذکر احادیث و سخنان برخى از زهاد و لطایفى پرداخته و نیکو از عهده برآمده است . فصل دوم ، درباره حکم غیبت از لحاظ دین است که آن را از جهات مختلف بررسى کرده و این روایت را نیز آورده است که معاذ بن جبل روایت مى کند و مى گوید: در حضور رسول خدا (ص ) نام مردى برده شد؛ گروهى گفتند: چه مرد ناتوانى است . پیامبر (ص ) فرمود: از دوست خویش غیبت کردید. گفتند: همان چیزى که در اوست گفتیم . فرمود: اگر چیزى که در او نبود مى گفتید بر او تهمت زده بودید.