سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایات غیبت - معنویت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ما را حقى است اگر دادند بستانیم و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروى به درازا کشد . [ و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنى آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود چنانکه ردیف شتر سوار بر سرین شتر نشیند ، چون بنده و اسیر و مانند آن . ] [نهج البلاغه]
معنویت
 RSS 
خانه
ایمیل
مشخصات
ریاست وبلاگ
کل بازدید مخالفین غیبت: 231671
بازدیدعزیزان امروز : 4
بازدیددوستان دیروز : 4
........... درباره خودم ...........
معنویت
مدیر وبلاگ : امیر علی[68]
نویسندگان وبلاگ :
حسین[1]

وبلاگ معنویت درپی معرفی اخلاق فضایل ورذایل وعرفان تصوف از دیدگاه شرع و شریعت و...

........... عکس امیرعلی ...........
معنویت
........ تحریم کنندگان غیبت........
هدیه [139]
خبرگزاری مهر [35]
عرضه نرم افزارهای اسلامی [71]
یادداشتهای شخصی احمدی نژاد [135]
خبرگزاری فارس [29]
مرکز اطلاع رسانی شهید آوینی [37]
ایگاه اینترنتی کانون فرهنگی رهپویان وصال - شیراز [113]
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج [82]
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری [64]
پرسمان [89]
طلبه ای از نسل سوم [105]
[آرشیو(11)]


..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
ادله حرمت غیبت[15] . داستان های غیبت[8] . روایات غیبت[7] . استثنات غیبت[7] . تعریف غیبت[5] . درمان غیبت[5] . اثار غیبت[5] . غیبت در قران[5] . استماع غیبت[4] . انگیزهای غیبت[3] . انواع غیبت[3] . تعریف بدعت[2] . جبران غیبت[2] . مجازات غیبت[2] . شرح حدیث[2] . سوال ازشما پیگیری ازما . اقسام غیبت . ارکان غیبت .
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • ایات غیبت

  • نویسنده : امیر علی:: 87/3/26:: 9:58 صبح

    1ـ ... وَلا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً اَیُحِبُّ اَحَدُکُمْ اَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ اَخیهِ مَیْتاً
    فَکَرِهْتُمُوه.
       (حجرات ـ 12)

    2ـ وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَة لُمَزَة.   (همزه ـ 1)

    3ـ اِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ اَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِى الّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ.   (نور ـ 19)

    4ـ لا یُحِبُّ اللّهَ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ اِلاّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللّهُ
    سَمیعاً عَلیِماً.
       (نساء ـ 148

    ترجمه:

    1ـ «...و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ به یقین همه شما از این امر کراهت دارید».

    2ـ واى بر هر غیب جوى مسخره کننده.

    3 ـ «کسانى که دوست دارند زشتى ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است.

    4ـ خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود بدیها (ى دیگران) را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد، خداوند شنوا و دانا است.نساء ـ 148

    قرآن با صراحت از سه چیز نهى مى کند که در واقع علّت و معلول یکدیگرند. نخست از گمان بد، و بعد از تجسّس، و سرانجام از غیبت. روشن است گمان بد انسان را وادار به تجسّس در احوال دیگران، و کشف اسرار آنها مى کند و از آنجا که هر انسانى ممکن است عیب و نقصى داشته باشد که با تجسّس کشف شود، اطلاع بر آن عیب پنهانى سبب غیبت مى گردد.

    ولى قرآن مجید در این آیه براى غیبت اهمیّتى بیش از مسأله گمان بد و تجسّس قائل شده چرا که آن را مدلّل به دلیلى گویا و رسایى ساخته مى فرماید: «کسى از شما دیگرى را غیبت نکند آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید» (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً اَیُحِبُّ اَحَدُکُمْ اَنْ یَاْکُلَ لَحْمَ اَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ).

    این تشبیه که در واقع یک دلیل منطقى را تشکیل مى دهد تمام ابعاد مسأله غیبت را بیان کرده، شخص غائب را به مرده تشبیه مى کند، و رابطه دینى او را به عنوان برادرى و اخوّت و آبروى او را به پاره تن او و غیبت را به منزله خوردن گوشت او، کارى که هر وجدانى، هر قدر ضعیف باشد، از آن ابا و وحشت دارد، و حتى در سخت ترین حالات حاضر نیست چنین کند.

    این تشبیه مى تواند اشاره به نکته هاى فراوان دیگرى نیز باشد:

    فرد غائب همچون مرده است که قدرت بر دفاع از خویش ندارد، و هجوم بردن بر کسى که قادر بر دفاع از خویش نیست، بدترین نوع ناجوان مردى است.

    بى شک خوردن گوشت مرده سبب سلامت جسم و جان نمى شود، بلکه سرچشمه انواع بیمارى ها است، بنابراین غیبت کننده اگر آتش کینه و حسد خود را با غیبت موقّتاً فرو نشاند به یقین چیزى نمى گذرد که همان بذرهاى نهفته مفاسد

    اخلاقى در درون جان او سر مى کشد و همچون خارهاى مغیلان او را آزار مى دهد.

    غیبت کننده انسان ضعیف و ناتوانى است که شهامت رویا رویى با مسایل را ندارد و به همین دلیل به مرده برادر خویش هجوم مى برد.

    همان گونه که یک حیوان یا انسان مردار خوار، سبب انتشار انواع میکرب هاى بیمارى مى گردد، شخص غیبت کننده نیز با ذکر گناهان و عیوب پنهانى برادران مسلمان عوامل اشاعه فحشاء را فراهم مى سازد.

    قرآن مجید با ذکر این مثال و ریزه کارى هایى که در آن نهفته شده به تحریک وجدان و فطرت انسان ها در برابر این گناه بزرگ مى پردازد، و شاید به همین دلیل جمله را با سؤال شروع مى کند، تا پاسخ آن از درون انسان ها برخیزد و تأثیر آن قوى تر شود، مى فرماید: «آیا هیچ یک از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟»

    در ضمن آیه مى تواند اشاره اى به این نکته نیز باشد، که موارد جواز غیبت (مانند تظلّم و رفع ستم و مشورت و اصلاح ذات البین در واقع مانند موارد اضطرار به اکل میته است که انسان باید به حداقل قناعت کند).

    ولى این سؤال مطرح است که ما در تمام دنیا به ندرت در طول یک سال به موردى برخورد مى کنیم که کسى گوشت مرده انسانى را ـ چه رسد به برادر خویش ـ خورده باشد، زشتى این امر به اندازه اى است که همه از آن پرهیز مى کنند، در حالى که غیبت امر رایجى است که در همه جوامع دیده مى شود، بلکه یکى از وسایل تفریح و سرگرمى در جلسات است، راستى این تفاوت از کجا سرچشمه مى گیرد؟

    این موضوع ظاهراً دلیلى جز این ندارد که رواج غیبت، قبح و زشتى آن را متأسفانه در نظرها کم کرده است.

    در دوّمین آیه با تهدید کوبنده اى به سراغ عیب جویان و غیبت کنندگان مى رود، مى فرماید «واى به هر عیب جوى غیبت کننده اى که مردم با ایمان را به سخریه مى گیرند، و با نیش زبان و حرکات دست و چشم و ابرو، در پشت سر و پیش رو، مؤمنان را هدف تیرهاى طعن و تهمت قرار مى دهند» (وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَة لُمَزَة).

    در این که واژه «لُمَزَة» (از ماده لمز (بر وزن رمز) و «هُمَزَه» از ماده همز (بر همین وزن) که هر دو صیغه مبالغه است، به یک معنى است، و اشاره به غیبت کنندگان و عیب جویان مى کند یا در میان آنها تفاوتى است، در میان مفسّران گفتگوى بسیار است. بعضى هر دو را به یک معنى مى دانند بعضى به دو معنى، آنها که معتقدند دو معنى دارد بعضى هُمَزَه رابه معنى غیبت کننده، و لُمَزَه را به معنى عیبجو تفسیر کرده اند و بعضى عکس آن را گفته اند، و بعضى مى گویند هُمَزَه به کسى گفته مى شود که با اشارات عیب جویى مى کند، و لُمَزَه به معنى کسى است که با زبان، این عمل زشت را انجام مى دهد.

    بعضى اولى را به معنى عیب جویى آشکار، و دومى را به معنى عیب جویى پنهان و یا اشاره دانسته اند، و بعضى عقیده دارند هُمَزَه کسى است که در حضور، عیب جویى مى کند، و لُمَزَه کسى است که در پشت سر، این کار را انجام مى دهد.

    بعضى از مفسران گفته اند همز و لمز، دو صفت رذیله است که از جهل و غضب و تکبّر ترکیب شده است زیرا هم سبب اذیّت و آزار دیگران است و هم نوعى برترى طلبى در آن نهفته است، و از آنجا که در خود فضیلتى نمى بیند سعى مى کند به دیگران عیب بگذارد تا خودش را برتر نشان دهد.(1)

    در همان تفسیر این دو صفت را از اوصاف منافقان ـ طبق حدیثى ـ بیان مى کند.(2) تعبیر به «ویل» که در آغاز این آیه آمده است، در 27 مورد از قرآن مجید دیده مى شود، که در مقام نفرین و به معنى هلاکت و یا به معنى انواع عذاب است، و این که گفته اند اشاره به چاه یا وادى پر عذابى در جهنم است در واقع از قبیل تفسیر کلى به مصداق است.

    این واژه و واژه «وَیْس» و «وَیْح» همه حالت تأسف انسان را بیان مى کند منتها ویل در موارد کارهاى زشت و قبیح گفته مى شود، و ویس در مقابل تحقیر، و ویح در مقام ترحم.(3)



    1. روح البیان، جلد 10، صفحه 58.

    2. همان مدرک.

    3. تفسیر کبیر فخر رازى، جلد 32، صفحه 91.

    با توجه به موارد استعمال ویل در قرآن، به خوبى روشن مى شود که این واژه در مواردى به کار مى رود که کارهاى بسیار زشتى انجام گرفته است، و از اینجا روشن مى شود که غیبت و عیب جویى از دیدگاه قرآن مجید از زشت ترین کارها است.

    در سوّمین آیه مستقیماً سخن از نکوهش اشاعه فحشاء و تهدید شدید مرتکب شوندگان به میان آمد و به طور ضمنى، مذمّت از غیبت مى کند، زیرا اشاعه فحشاء غالباً از طریق غیبت یا تهمت است. مى فرماید: «کسانى که دوست دارند زشتى ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى در دنیا و آخرت دارند، و خداوند مى داند و شما نمى دانید» (اِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ اَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةَ فِى الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ فِى الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ انْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).

    البته شأن نزول آیه در مورد تهمتى است که از سوى منافقان به یکى از همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) زده شده بود، ولى مسأله اشاعه فحشاء (شیوع دادن زشتیها در میان مردم) مفهوم عامى دارد که مخصوصاً غیبت را در بسیارى از موارد شامل مى شود.

    در واقع نخستین آیه از آیات بالا اشاره به بُعد حقّ النّاس فردى غیبت داشت و این آیه اشاره به آثار ویران گر جمعى آن است، زیرا هرگاه کارهاى خلافى را که مردم در پنهانى انجام داده اند و کسى از آن آگاه نیست بر ملا شود، بسیارى از افراد ضعیف الایمان تشویق به این گونه کارها مى شود.

    «فاحشه» از ماده فحش در اصل به معنى هر کارى است که از حد اعتدال خارج شود و صورت فاحش به خود بگیرد، بنابراین شامل تمام منکرات و کارهاى بسیار زشت و قبیح مى شود، هر چند در بسیارى از موارد در قرآن مجید یا در کلمات روزمرّه در خصوص انحرافات جنسى و آلودگى هاى ناموسى به کار مى رود، ولى این مانع از عمومیّت فاحشه و فحشاء نیست، و در واقع از قبیل استعمال در یک مصداق بارز است، بنابراین اشاعه فحشاء که در آیه آمده، و در بسیارى از موارد از طریق غیبت انجام مى شود، منحصر به آلودگى هاى جنسى نیست.

    درآیه 45 عنکبوت درباره نماز مى خوانیم: «اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ; نماز انسان را از زشتى ها و منکرات باز مى دارد» و به یقین مفهوم آن عام است.

    به همین دلیل در ذیل این آیه حدیثى وارد شده که مى فرماید: «مَنْ قالَ فِى مُؤْمِن مارَأَتْهُ عَیْناهُ وَ سَمِعَتْهُ اُذُناهُ فَهُوَ مِنَ الَّذینَ قالَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ اِنّ الَّذینَ یُحِبُّونَ اَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ; کسى که درباره مؤمن آنچه را مى بیند (از عیوب پنهانى) و آنچه را مى شنود (که مردم درباره او مى گویند) او از کسانى است که خداوند متعال درباره آنها گفته کسانى که دوست دارند اشاعه فحشاء در میان مؤمنان شود عذاب درناکى دارند».

    این نکته نیز حائز اهمیت است که قرآن در آیه بالا مجازات این گونه اشخاص را عذاب دنیا و آخرت ذکر کرده، و این نشان مى دهد غیبت و اشاعه فحشاء پى آمدهاى سویى در زندگى انسان ها نیز دارد.

    آخرین سخن درباره تفسیر آیه فوق این که قرآن مجید براى این که تأکید بر این مسأله مهم بگذارد نمى گوید کسانى که اشاعه فحشا کنند، گرفتار عذاب الیم دنیا و آخرت مى شوند، بلکه مى گوید کسانى که دوست دارند، اشاعه فحشاء در میان مؤمنان شود چنین سرنوشتى دارند.

    * * *

     

    در چهارمین و آخرین آیه مورد بحث، سخن از جواز غیبت در مورد ظالمان براى مظلومانى که به دادخواهى برمى خیزند آمده است که از آن به خوبى روشن مى شود غیبت بدون مجوز جایز نیست، مى فرماید: «خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود بدى ها را اظهار کند مگر آن کس که مورد ستم واقع شد (و مى خواهد از این طریق تظلّم کند و رفع ظلم نماید) (لا یُحِبُّ اللّه الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ اِلاّ مَنْ ظُلِمَ).

    منظور از جهل من القول، هر گونه ابراز و اظهار لفظى است خواه به صورت شکایت باشد یا حکایت، یا غیبت، یا نفرین و مذّمت. بنابراین مظلومانى که مورد ستم ظالمان قرار گرفته اند براى دفاع از خویشتن مى توانند کارهاى ظالمان را برشمرند.

    و براى این که افرادى از این استثناء سوء استفاده نکنند، و به بهانه این که

    مظلوم واقع شده اند، هر جا بنشینند و به غیبت این و آن بپردازند، در پایان آیه مى فرماید: خداوند سخنان را مى شنود و از نیّات آگاه است.(وَ کانَ اللّهُ سَمیعَاً عَلیماً).

    * * *

     

    از آنچه در آیات فوق آمد زشتى فوق العاده غیبت و عواقب دردناک آن در دنیا و آخرت به خوبى روشن مى شود


    غیبت ممنوع()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    example:
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن