چون حقیقت غیبت را شناختى بدان که: آن، اعظم مهلکات، و اشد معاصى است.وبه اجماع جمیع امت، و صریح کتاب رب العزة و احادیث پیغمبر - صلى الله علیه و آله - وائمه اثنى عشر - علیهم السلام - حرمت آن ثابت است.
خداوند عزت مىفرماید: «و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیهمیتا فکرهتموه».
یعنى: «باید غیبت نکند بعضى از شما بعضى دیگر را، آیا دوستمىدارد یکى از شما که بخورد گوشتبرادر خود را در حالتى که مرده باشد؟ ! پسکراهت مىدارید شما آن امر را» . (16)
و از رسول خدا - صلى الله علیه و آله - مروى است که فرمود: «زنهار، احتراز کنید ازغیبت، به درستى که: غیبت، بدتر است از زنا، زیرا: مردى که زنا مىکند و توبه مىکندخدا او را قبول مىفرماید ولى غیبت کننده را خدا نمىآمرزد تا آنکه غیبت او را کهکرده است از او بگذرد» . (17)
و فرمود که: «در شب معراج به قومى گذشتیم که روهاى خود را با ناخنهاى خودمىخراشیدند.از جبرئیل پرسیدم که: ایشان چه کساناند؟ گفت: غیبت کنندگان» . (18)
روزى آن سرور بر منبر برآمدند و خطبهاى در نهایتبلندى خواندند - به نوعى کهزنان در خانهها آواز آن سرور را شنیدند - و فرمودند که: اى گروهى که به زبان، ایمانآوردهاید و دل شما از ایمان خالى است! غیبت مسلمین را مکنید.و عیبجوئى ایشان منمائید، که: هر که عیب جوئى برادر خود کند خدا عیب او را ظاهر مىسازد اگر چه دراندرون خانه خود باشد» . (19)
و در روز دیگر آن سرور بر بالاى منبر خطبهاى ادا فرمودند و بیان گناه ربا و عقوبتآن را کردند پس فرمودند: «یک درهم از ربا بدتر است از سى و شش زنا، و آبروى برادرمسلم را ریختن از ربا بدتر است» . (20)
و وقتى آن حضرت مردم را امر به روزه فرمود، گفت: «احدى بدون اذن من افطارنکند.چون شام داخل شد، یک یک مىآمدند و اذن گرفته افطار مىکردند تا مردى آمدو عرض کرد: یا رسول الله! دو دختر من روزه گرفتهاند و حیا مانع ایشان است که بهخدمت تو رسند، اذن بفرما تا افطار کنند.حضرت روى مبارک گردانید.آن مرد ثانیاعرض کرد.باز حضرت روى گردانید.و در مرتبه سوم فرمود که: آنها روزه نگرفتهاند وچگونه روزه بودند و حال آنکه در همه روز گوشت مردم را به غیبت مىخوردند، بروایشان را بگو تاقى کنند.آن مرد باز گشت و ایشان را خبر داد پس آنها قى کردند و ازهر یک پارچه خون بسته دفع شد.چون پیغمبر را خبر دادند فرمود: به خدائى که جانمحمد در دست اوست که اگر این در شکم آنها باقى مىماند آتش جهنم آن رامىخورد» . (21)
و از جانب خداوند رحمن به موسى بن عمران وحى شد که: «هر غیبت کنندهاى که باتوبه از دنیا برود آخر کسى است که داخل بهشتخواهد شد.و هر غیبت کنندهاى کهبىتوبه از دنیا برود اول کسى است که داخل جهنم خواهد شد» . (22)
و از حضرت رسول - صلى الله علیه و آله - مروى است که: «هر که غیبت کند مردمسلمان یا زن مسلمانى را، خدا چهل شبانه روز نماز و روزه او را قبول نمىکند، مگر اینکه آن کسى که غیبت او شده از او عفو کند» . (23)
و فرمود: «هر که غیبت مسلمانى را بکند، در ماه رمضان اجرى از براى روزه اونخواهد بود» . (24)
و در حدیثى دیگر از آن سرور منقول است که: «دروغ گمان کرده است هر که گمانکند حلال زاده است و او گوشت مردم را به غیبت مىخورد» . (25)
و از امام جعفر صادق - علیه السلام - مروى است که: «هر که در حق مؤمنى بگوید امرقبیحى را که خود دیده یا شنیده باشد، آن شخص داخل این آیه مبارکه است که:
«ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم»
یعنى: «به تحقیقکسانى که دوست مىدارند که فاش شود امر قبیح و ناشایست در حق طایفهاى که ایمانآوردهاند از براى ایشان است عذاب دردناک» . (26)
و نیز از آن حضرت مروى است که: «هر کس روایت کند از مؤمنى چیزى را کهبخواهد او را عیبناک کند و آبروى او را کم کند تا از چشم مردم بیفتد، خداوند - عز شانه - او را از تحت امر خود بیرون مىکند و داخل در تحت امر شیطان مىکند.وشیطان او را قبول نمىکند» . (27)
و آن حضرت فرمود: «هر که غیبت کند برادر مؤمن خود را بىآنکه عداوتى میانایشان ثابتباشد، شیطان شریک است در نطفه او» . (28)
و فرمود که: «غیبت، حرام استبر هر مسلمانى.و آن مىخورد حسنات را.و باطلمىسازد آنها را، همچنان که آتش هیزم را مىخورد» . (29)
و اخبار در این خصوص بسیار است.و ذکر همه آنها متعسر، بلکه متعذر است. (30) وهمین قدر که مذکور شد کفایت مىکند.
علاوه بر این، هر که را اندک عقلى بوده باشد مىداند که: این صفت، خبیثترینصفات، و صاحب آن، رذلترین مردمان است.و بزرگان پیش، بندگى خدا را در نماز وروزه نمىدانستهاند بلکه در چشم پوشیدن و حفظ خود از پیروى عیب مردممىدانستهاند.و آن را افضل اعمال مىشمردهاند.و خلاف آن را صفت منافقینمىدیدند.و وصول به مراتب عالیه و درجات رفیعه را موقوف به ترک غیبتمىدانستهاند.
چون از حضرت رسول - صلى الله علیه و آله - وارد است که: «هر که نماز او نیکو باشدو عیالمند باشد و مال او کم باشد و غیبت مسلمانان را نکند با من خواهد بود دربهشت» . (31)
و چقدر قبیح است که: آدمى از عیوب خود غافل شده در صدد اظهار عیوب مردمان برآید.خارى را در چشم دیگران ملاحظه کند ولى شاخ درختى را در دیده خودبرنخورد.
پس اى جان برادر! چون خواهى که عیب دیگران را بگویى، اول عیوب خود را یادکن و در صدد اصلاح آن برآى.
یاد آور، قول پیغمبر - صلى الله علیه و آله - را که فرموده است: «خوشا به حال کسىکه مشغول عیب خود گردد و به عیوب مردم نپردازد» . (32)
علاوه بر این، هرگاه عیبى را که ذکر مىکنى امرى باشد که به اختیار او نباشد و ازجانب حق - سبحانه و تعالى - باشد پس مذمت او بر آن غیبت فى الحقیقه مذمتخالق اواست، زیرا هر که چیزى را مذمت مىکند سازنده او را مذمت کرده است.
شخصى به یکى از حکما گفت: «اى زشت صورت.گفت آفرین من با خودم نبود کهنیکو بیافرینم» .
و از اعظم مفاسد غیبت، آن است که: باعث آن مىشود که اعمال خیر آن کسى کهغیبت کرده در عوض آن غیبت، به نامه عمل آن شخصى که غیبت او شده ثبت مىشود.
و گناهان این، به دیوان اعمال او نقل مىشود.و چه احمق کسى باشد که به واسطه یکسخن، در روز قیامت، و زر و وبال دیگرى را متحمل گردد.
مروى است که: «در روز قیامتبندهاى را به موقف عرصات حاضر سازند و نامهاعمال او را به دست او دهند، چون در آن نگرد از حسنات خود چیزى در آنجا نیابد،عرض کند که: پروردگارا! این نامه عمل من نیست! زیرا من از طاعات خویش هیچ درآن نمىبینم.خطاب رسد که: اى بنده! پروردگار تو خطا و سهو نمىکند اعمال خیر تو بهغیبت مردم رفت. و دیگرى را مىآورند و دیوان او را به دست او مىدهند در آنجا طاعات بسیار وعبادات بىشمار مشاهده مىکند، عرض مىکند که: این کتاب من نیست. این اعمال از منبه وجود نیامده.خطاب مىرسد که: فلان شخص غیبت ترا کرد و این طاعات اوست کهعوض به تو داده شده است» . (33)
پس عاقل باید تامل کند که: آن کسى را که غیبت او مىکند اگر دوست و صدیقاوست چه بىمروتى و بىانصافى است که زبان به غیبت او گشاید و بدى او را در نزدمردمان گوید.و اگر دشمن اوست چه بىعقلى و سفاهتى است که کسى متحملو زر و وبال دشمن خود گردد، و اگر طاعتى اندوخته باشد به او دهد