غیبت سه نوع اثر دارد. در درجه نخست بر رابطه غیبت کننده با غیبت شوندگان تأثیر منفى مىگذارد. کسى که از او غیبت شده است وقتى آگاه شود که در مجلسى از او به زشتى یا بدى یاد شده است از غیبت کننده ناخرسند مىشود و او را مسئول خدشهدار شدن وجهه و آبرویش مىداند. غیبت کننده با تعرض به آبروى دیگرى او را از موقیعت اجتماعىاش ساقط مىکند و این کار در حالى انجام مىگیرد که او از آن چه دربارهاش مىگویند بىخبر است و نمىتواند براى پوشیده ماندن عیوبش اقدام کند. خداوند در قرآن کریم پس از نهى از غیبت، تشبیه رسایى براى نمایاندن زشتى آن آورده است.
لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکر هتموه؛
و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید.
این آیه نشان مىدهد که غیبت کننده به برادر مؤمن خود آسیبى مىزند که او از آن غافل است. در حالى که خوردن معمولا عملى است که با التذاذ توأم است غیبت کردن کارى نفرتانگیز است. غیبت اگر چه به انگیزه التذاذ صورت مىگیرد، ولى با آگاه شدن از واقعیت آن نه تنها لذت بخش نیست که بسیار ناخوشایند است. این ناخوشایندى را همگان درک مىکنند، همان گونه که همه ناخوشایندى خوردن گوشت برادر مرده خویش را درک مىکنند.
اثر دوم غیبت اثرى اجتماعى است کسانى که شنونده غیبت هستند همواره این احتمال را مىدهند که غیبت کننده در غیاب آنان نیز از عیوبشان سخن گوید. در نتیجه رابطه آنان با غیبت کننده تضعیف مىشود. در صورتى که غیبت زیاد صورت گیرد محیط اجتماع امنیت خود را از دست مىدهد و آبروى انسانها در خطر مىافتد.
بسیارى از اهداف دین از طریق ایجاد پیوند و الفت اجتماعى قابل دسترسى است و شارع احکامى را وضع کرده است تا مردم از طریق تعاون و مشارکت در هدف و مسیر به آن اهداف دست یابند. این تعاون و همکارى نیازمند خوشبینى متقابل مردم است. غیبت از جمله گناهانى است که محیط را براى ایجاد همدلى نامناسب مىکند و رسیدن به اهداف اجتماعى را دشوار مىسازد. در صورتى که غیبت کننده از زشتىهاى اخلاقى دیگران یاد کند، در واقع آنها را رواج مىدهد، قبح آنها را از دلها مىریزد و محیط را از نظر اخلاقى آلوده مىکند.
امام صادق(ع) فرمودند:
من قال فى مؤمن ما رأته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال اللَّه عزوجل: ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم؛
کسى که درباره مؤمنى آن چه به چشم دیده و به گوش شنیده بگوید، از جمله کسانى است که خداوند فرمود: کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که ایمان آوردهاند، شیوع پیدا کند، براى آنان عذابى پردرد خواهد بود.
سومین اثر غیبت در رابطه انسان با خداست. کسى که غیبت مىکند از فرمان خدا سرپیچى کرده است و کیفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشایند خواهد داشت؛ زیرا نیکىهاى او همه به آتش این عمل مىسوزد.
امام صادق(ع) فرمودند:
الغیبة حرام على کل مسلم و انهالتأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب؛
غیبت بر هر مسلمانى حرام است و هر آینه نیکىها را مىسوزاند چنان که آتش هیزم را مىسوزاند.
دشوارى کار غیبت کننده از آن روست که جبران گناهش وابسته به رضایت کسانى است که غیبت آنها را کرده است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم یقبل اللَّه صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیلة الا ان یغفر به صاحبه؛
کسى که غیبت زن و مرد مسلمانى را کند خداوند نماز و روزه او را تا چهل روز و شب نمىپذیرد، مگر آن که برادرش او را ببخشاید.
اگر غیبت کننده موفق به توبه شود و غیبت شونده از حق خود بگذرد، خداوند او را خواهد بخشید؛ ولى گناه غیبت چنان بزرگ است که خداوند به حضرت موسى (ع) وحى فرمود که اگر غیبت کننده توبه کند آخرین کسى است که به بهشت وارد مىشود و اگر توبه نکند اولین کس خواهد بود که به آتش در مىآید.
و انـسـان کـه از روز ازل بـه حـکـم ضـرورت ، اجـتـمـاع تـشـکـیـل داد، بـراى این تشکیل داد که یک زندگى اجتماعى داشته باشد، و در اجتماع داراى منزلتى شایسته و صالح باشد، منزلتى که به خاطر آن دیگران با او بیامیزند، و او بـا دیـگران بیامیزد، او از خیر دیگران بهره مند، و دیگران از خیر او برخوردار شوند. و غـیـبـت عـامـل مـؤ ثـرى اسـت بـراى ایـنـکه او را از این منزلت ساقط کند و این هویت را از او بـگـیـرد. در آغـاز یـک فـرد را از عدد مجتمع صالح کم کند، و سپس فرد دوم و سوم را، تا آنجا که در اثر شیوع غیبت تمامى افراد جامعه از صلاحیت زندگى اجتماعى ساقط شوند، و صلاح جامعه به فساد مبدل گردد، و آن وقت دیگر افراد جامعه با هم انس نگیرند، و از یـکـدیـگـر ایـمـن نـبـاشـنـد، و بـه یـکـدیـگـر اعـتـمـاد نـکـنند، آن وقت است که دواء که همان تشکیل جامعه از روز نخست بود، به صورت دردى بى دواء درمى آید.
پـس غـیـبـت در حـقـیـقـت ابـطـال هـویت و شخصیت اجتماعى افرادى است که خودشان از جریان اطـلاعـى نـدارنـد و خـبـر نـدارنـد کـه دنبال سرشان چه چیزهایى مى گویند، و اگر خبر داشـتـه بـاشند و از خطرى که این کار برایشان دارد اطلاع داشته باشند از آن احتراز مى جویند و نمى گذارند پرده اى را که خدا بر روى عیوبشان انداخته به دست دیگران پاره شود، چون خداى سبحان این پرده پوشیها را بدین منظور کرده که حکم فطرى بشر اجراء گـردد، یـعنى اینکه فطرت بشر او را وامى داشت تا به زندگى اجتماعى تن در دهد، این غـرض حـاصـل بـشـود، و افـراد بـشـر دور هـم جمع شوند، با یکدیگر تعاون و معاضدت داشـتـه بـاشـند، و گر نه اگر این پرده پوشى خداى تعالى نبود، با در نظر گرفتن ایـنـکـه هـیـچ انـسـانـى مـنـزه از تـمـامـى عـیـوب نـیـسـت ، هـرگـز اجـتـمـاعـى تشکیل نمى شد
تفسیرالمیزان18
و اما آثار سوء معنوى آن بیش از آن است که در بیان گنجد و در اینجا به قسمتى از آن که در روایات اسلامى با صراحت آمده اشاره مى کنیم:
1ـ در روایات گذشته خواندیم که غیبت حسنات را نابود مى کند همان گونه که آتش هیزم را. عالم بزرگوار شیخ بهایى در یکى از کتاب هاى خود غیبت را به صاعقه تشبیه مى کند که حسنات را در یک چشم به هم زدن نابود مى کند سپس مى گوید: کسى که غیبت مردم مى کند، مانند کسى است که منجنیقى نصب کرده و با آن حسنات خود را نشانه گیرى کرده و شرق و غرب آن را مى کوبدکشکول شیخ بهایى، جلد 2، صفحه 295 (مطابق نقل کتاب پرورش روح، صفحه 422
2ـ غیبت دین انسان را از بین مى برد همان گونه که بیمارى خوره گوشت هاى تن را مى خورد.
3ـ غیبت کننده اگر بخشوده شود آخرین نفرى است که وارد بهشت مى شود، و اگر بخشوده نشود اولین نفرى است که وارد دوزخ مى گردد.
4ـ غیبت سبب رسوایى انسان مى شود، در حدیثى از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم فرمود: «یا مَعْشَرَ مَنْ آمَنَ بِلسانِهِ وَلَمْ یُؤْمِنْ بِقَلْبِهِ لا تَغْتابُوا الْمُسْلِمینَ وَ لا تَتَبَّعُوا عَوْراتِهِمْ فَاِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَةَ اَخِیْهِ تَتَبَّعَ اللّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللّهُ عَوْرَتَهُ یَفْضَحُهُ فِى جَوْفِ بَیْتِهِ; اى گروهى که با زبان ایمان آورده اید ولى با قلبتان ایمان نیاورده اید، غیبت مسلمانان نکنید، و در صدد کشف عیوب آنها نباشید، چرا که هر کس در صدد کشف عیوب برادر مسلمانش باشد خداوند عیوب او را کشف مى کند، و هر کس خدا عیوبش را کشف کند حتى در درون خانه اش رسوا مى شود».المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه 252
5ـ غیبت سبب مى شود که حسنات غیبت کننده به نامه اعمال غیبت شونده، و سیئات غیبت شونده به نامه اعمال غیبت کننده منتقل شود، چنان که در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «یُؤْتى بِاَحَد یَوْمَ الْقِیامَةِ یُوقَفُ بَیْنَ یَدَىِ اللّهُ یُدْفَعُ اِلَیْهِ کِتابُهُ فَلا یَرَى حَسَناتِهِ فَیَقُولُ اِلهِى لَیْسَ هذا کِتابِى فَاِنِّى لا اَرَى فیها طاعَتى فَقالَ اِنَّ رَبَّکَ لا یَضِلُّ وَ لا یَنْسى، ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغْتیاب النّاسِ ثُمَّ یُؤْتى بِآخَرَ وَ یُدْفَعُ اِلَیْهِ کِتابُهُ فَیَرى فیها طاعات کَثیرة، فَیَقُولُ اِلهى ما هذا کِتابى فَانِّى ما عَمِلْتُ هَذِهِ الطّاعاتِ، فَیَقُولُ: اِنَّ فُلاناً اِغْتابَکَ فَدُفعَتْ حَسَناتُهُ اِلَیْکَ; روز قیامت کسى را در دادگاه عدل الهى حاضر مى کنند، و نامه اعمالش را به دست او مى دهند، نگاه مى کند حسنات خود را در آن نمى بیند، عرضه مى دارد خدایا این نامه عمل من نیست زیرا طاعات خود را در آن نمى بینم، خداوند به او مى گوید پروردگار تو نه گمراه مى شود و نه چیزى را فراموش مى کند، طاعات تو به سبب غیبت مردم از بین رفت، سپس دیگرى را مى آورند و نامه عملش را به دستش مى سپارند، در آن طاعات زیادى مى بیند که انجام نداده بود عرض مى کند خداوندا این نامه عمل من نیست، چرا که من این طاعات را انجام نداده ام، خداوند مى فرماید: فلان کس تو را غیبت کرد، بدین سبب حسناتش به تو داده شد».مستدرک الوسائل، جلد 9، صفحه 121، حدیث 30
از این رو از بعضى از رجال معروف پیشین نقل شده که شنید کسى درباره او غیبت مى کند طبقى از رطب به رسم هدیه براى او فرستاد و پیغام داد: «شنیدم تو حسناتت را براى من هدیه کرده اى خواستم به این وسیله جبران کنم».
و از دیگرى نقل شده که مى گفت من اگر بخواهم کسى را غیبت کنم مادرم را غیبت مى کنم چرا که او از هر کس به حسنات من سزاوارتر است».
6ـ غیبت سبب مى شود که نماز و روزه انسان تا چهل روز، مقبول درگاه خداوند نشود، چنان که از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده فرمود: «مَنْ اِعْتابَ مُسْلِماً اَوْ مُسْلِمَةً لَمْ یَقْبَل اللّهُ تَعالى صَلاتَهُ وَ لا صِیامَهُ اَرْبَعِیْنَ یَوْماً وَ لَیْلَةً اِلاّ اَنْ یَغْفِرَ لَهُ صاحِبُهُ; کسى که مرد یا زن مسلمانى را غیبت کند، خداوند نماز و روزه او را چهل شبانه روز قبول نخواهد کرد مگر این که غیبت شونده او را ببخشد»همان، صفحه 122، حدیث 34