غیبت گناهى است که غیبت کننده به تنهایى نمىتواند آن را انجام دهد. پس شنونده غیبت در تحقق این گناه سهیم است؛ مگر آن که با غیبت کننده مخالفت کند و او را از غیبت باز دارد و در جایى که نمىتواند با او مخالفت نماید و او را از غیبت منع کند باید از شنیدن غیبت خوددارى نماید و در قلب خویش با غیبت کننده مخالف باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من رد الخلایق عن عرض اخیه بالغیب کان حقا على اللَّه ان یرد عن عرضه یوم القیامة؛
کسى که مردم را از تعرض به آبروى برادرش در غیاب او باز دارد بر خداوند است که در روز قیامت آبروى او را نگهدارد.
امام باقر(ع) در این باره فرمودند:
من اغتیب عنده اخوه المؤمن فنصره و اعانه نصره اللَّه فى الدنیا و الاخره و من لم ینصره و لم یدفع عنه و هو یقدر على نصرته و عونه خفضه اللَّه فى الدنیا و الاخره؛
کسى که چون برادر مؤمنش را در نزد او غیبت کنند او را یارى دهد خداوند او را در دنیا و آخرت یارى مىدهد و کسى که او را یارى نکند و بدگویى را از او دفع ننماید در حالى که بر یارى او تواناست، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار خواهد کرد.
و مخفى نماند که: غیبت کردن منحصر به زبان نیست، بلکه: هر نوعى که نقصى ازغیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره، یا ایماء، یا رمز، یا نوشتن.
مروى است که: «زنى بر عایشه وارد شد چون بیرون رفت عائشه با دستخود اشارهکرد که: این کوتاه است.حضرت فرمود که: غیبت او را کردى» . (8)
و فرقى نیست در حرمت غیبت، میان کنایه و تصریح.بلکه بسا باشد که: کنایه بدترباشد.و غیبتبه کنایه، مثل اینکه گوئى: الحمد لله که خدا ما را مبتلا نکرد به همنشینىظلمه.یا به حب ریاست.یا سعى در تحصیل مال.یا بگویى: نعوذ بالله از بىشرمى.یا خداما را محافظت کند از بىشرمى.و غرض از اینها کنایه به شخصى باشد که مرتکب ایناعمال باشد.و بسا که: چون خواهد که غیبت کسى را کند از راه ریا و تشبه به صلحا، ابتدامدح او را مىکند و مذمتخود را نیز مىکند چنانچه مىگوید: فلان شخص چه بسیارخوب شخصى بود و روزگار او را نیز مثل ما کرد و از دستشیطان خلاصى نیافت.
و بعضى از غیبت کنندگان هستند که: چون مىخواهند غیبت مسلمانى را کنند از راهنفاق، غم و اندوه خود را بر حال آن شخص اظهار مىکنند و حال اینکه در دل خود،هیچ اندوهى ندارند، چنانکه مىگویند: آه، چه قدر غصه خوردم دلم سوختبه جهتفلان شخص که بىآبرو شد.یا فلان عمل از او سرزد.یا به او اهانت رسید.خدا امر او رابه اصلاح آورد.و این منافق اگر دوست او بودى و غم و اندوه او را خوردى پس اظهارنکردى و دعائى که به او مىکند در خلوت کردى.پس اظهار حزن و دعا از خباثتباطناوست.و شیطان لعین او را بازیچه خود قرار داده، بر او امر را مشتبه کرده و بر ریش اومىخندد.و حسنات او را به باد مىدهد.و او چنان پندارد که: خوب مىکند.و نمىداندکه تیز بینان عالم دانش و بینش، از احوال و اوضاع برون او، احوال درونش را درکمىنمایند.
حمد گفتى کو، نشان حامدون نى برونت را اثر نىاندرون
رو ملاف از مشک کان بوى پیاز (9) از دم تو مىکند مکشوف راز (10)
و بسیارند که غیبت مسلمانى را مىکنند و بعضى از حضار نمىشنوند بلند مىگویند سبحان الله! اما عجب نیست چنین چیزى.تا او خوب متوجه شود و این هرچه مىخواهدبگوید
همان گونه که غیبت کردن از گناهان بزرگ است، شرکت در مجلس غیبت و گوش دادن به سخنان غیبت کننده نیز از گناهان بزرک محسوب مى شود، چرا که تمام مفاسد غیبت مربوط به همکارى دو طرف است، غیبت کننده و مستمع غیبت، اگر کسى حاضر نشود به غیبت گوش کند، علاوه بر این که گامى در طریق نهى از منکر برداشته شده ماهیت غیبت تحقق نمى یابد، نه عیوب کسى فاش مى شود نه آبروى انسانى مى ریزد، نه هتک حرمت مى شود، و نه مفاسد دیگر اجتماعى به بار مى آید.
به همین دلیل در روایات اسلامى مستمع غیبت همکار غیبت کننده یا به تعبیر روایت یکى از دو غیبت کننده محسوب شده است. چنان که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «اَلْمُسْتَمِعُ اَحَدُ الْمُغْتابِیْنَ»(1) و از على(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «اَلسّامِعُ لِلْغَیْبَةِ اَحَدُ الْمُغْتابِینَ».(2)
در حدیث دیگرى از امام امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم که هنگامى که مشاهده کرد کسى نزد فرزندش امام حسن(علیه السلام) غیبت مى کند فرمود: «یا بُنَىَّ نَزِّهْ سَمْعَکَ عَنْ مِثْلِ هذا فَاِنَّهُ نَظَرَ اِلى اَخْبَثِ ما فى وِعائِهِ فَاَفْرَغَهُ فى وِعائِکَ; فرزندم! گوش خود را از این گونه
1. جامع السّعادات، جلد 2، صفحه 297; بحارالانوار، جلد 72، صفحه 226.
2. همان مدرک.
سخنان پاک دار، چرا که او (غیبت کننده) کثیف ترین چیزى را که در ظرف خود داشت انتخاب کرد و در ظرف تو ریخت».(1)
حتّى در روایات آمده است که شنونده غیبت باید به دفاع از برادران مسلمانش برخیزد، و از طریق حمل به صحّت مدافع او باشد.
در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «مَنْ اُغْتِیْبَ عِنْدَهُ اَخُوُهُ الْمُسْلِمُ فَاسْتَطاعَ نَصْرَهُ فَلَمْ یَنْصُرْهُ خَذَلَهُ اللّهُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ; کسى که غیبت برادر مسلمانش نزد او شود، و توانایى بر یارى او داشته باشد و یاریش نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت مخذول مى کند».(2)
در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «اذا وُقِّعَ فى رَجُل وَ اَنْتَ فى مَلأ فَکُنْ لِلرَّجُلِ ناصِراً وَ وَ لِلْقَومِ زاجِراً وَ قُمْ عَنْهُمْ; هنگامى که عیب جویى و غیبت کسى را در میان جمع مى کنند و تو در آنجا حضور دارى، او را یارى کن و حاضران را نهى از منکر، و از آن مجلس (گناه) برخیز».(3)
و نیز از همان حضرت نقل شده است که فرمود: «اَلسّاکتُ شریکُ المُغْتاب; سکوت کننده شریک غیبت کننده است».(4)
این سخن را با حدیث دیگرى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم فرمود: «اَلا وَمَنْ تَطَوَّلَ عَلى اَخِیْهِ فى غَیْبَة سَمِعَها فِیهِ فى مَجْلِس فَرَدَّها عَنْهُ رَدَّ اللّهُ عَنْهُ اَلْفَ باب مِنَ الشَّرِ فِى الدُّنیا وَ الاْخِرَةِ، فَاِنْ هُوَ لَمْ یَرُدَّها وَ هُوَ قادِرٌ عَلى رَدِّها کانَ عَلَیْهِ کَوِزْرِ مَنْ اِغْتابَهُ سَبْعینَ مَرَّةً; کسى که بر برادر مسلمانش منّت بگذارد و در برابر غیبتى که از او در مجلسى شنیده دفاع کند، خداوند هزار در از شرّ و بدى را در دنیا و آخرت از او باز مى گرداند، و اگر دفاع نکند در حالى که قادر بر دفاع است هفتاد برابر گناه غیبت کننده بر او خواهد بود».(5)
ممکن است این روایت ناظر به مواردى باشد که شخص مستمع انسان صاحب نفوذ و با شخصیتى است در حالى که غیبت کننده چنین نیست، روشن است سکوت
1. میزان الحکمه، جلد 3، صفحه 2339.
2. همان، صفحه 2339.
3. کنزالعمال، حدیث 8028.
4. آثار الصادقین، ج 16، ص 98.
5. من لایحضره الفقیه، جلد 4، صفحه 8 و 9.
چنین شخصى آثار زیانبارش در مورد هتک حرمت آن فرد مسلمان بسیار بیشتر از کلام غیبت کننده است