خداوند متعال در آیه دوازدهم سوره حجرات مى فرماید:
یااَ یُّهاَ الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ اِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ اِثْمَُ وَ لا تَجَسَّسُو اوَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً اَیُحِبُّ اَحَدُکُمْ اَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ اَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوُهُ وَاتَّقُوا اللّهَ اِنَّ اللّهَ تَوّابٌ رَحِیمٌ
اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید; زیرا بعضى از گمانها گناه است; و هر گز (در کار دیگران) تجسّس نکنید; و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید; تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است!
در این آیه شریفه، هر چند کلمه «مثل» مطرح نشده است; ولى از آنجا که یک امر معنوى و غیر مادّى را به امرى محسوس و مادّى تشبیه مى کند، از امثال القرآن محسوب مى شود. در این مثل «غیبت» که از گناهان کبیره خطرناک و عامّ البلوى است،
به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه شده است; یعنى همان طور که هیچ انسانى گوشت برادر مرده خود را نمى خورد، غیبت نیز نباید بکند.
سوره حجرات، چهل و نهمین سوره قرآن، داراى هیجده آیه مى باشد که در مدینه نازل شده است. این سوره مبارکه حاوى یک سلسله دستورات مهمّ اسلامى است و آدابى در مورد برخورد با پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اولیاءاللّه در آن بیان شده است، نام «سوره اخلاق» براى این سوره به خاطر دستورات العمل هاى اخلاقى متعدّدى که دارد، نام مناسبى است.
در فضلیت تلاوت این سوره از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) روایت شده است:
مَنْ قَرَأَ سُوَرَةَ الْحُجُراتِ اُعْطِىَ مِنَ الاَجْرِ عَشْرَ حَسَنات بِعَدَدِ مَنْ اَطاعَ اللّهَ وَ مَنْ عَصاهُ
هر کسى سوره حجرات را تلاوت کند، خداوند ده برابر مردم کره زمین به او اجر و ثواب مى هد.(1)
گاه تصوّر مى شود که ذکر چنین فضیلت هایى براى قرائت یک سوره کوچک نوعى مبالغه است; ولى بطلان این تصّور روشن است; زیرا پیامبر(صلى الله علیه وآله)و معصومین(علیهم السلام)هرگز مبالغه نمى کنند و واضح است که منظور این روایت (و مانند آن) تلاوت تنها نیست; بلکه این ثواب هاى عظیم براى کسى است که علاوه بر تلاوت و تفکّر پیرامون معناى این آیات الهى، به مضامین آن نیز عمل کند.
«یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» ـ مخاطب این آیه شریفه، مؤمنین هستند. در این آیه، خداوند
متعال تمام مؤمنین را از سه کار بر حذر داشته است:
1 ـ «اِجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ اِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ اِثْمٌ» ـ اى مؤمنان! از بسیارى از گمان ها پرهیز کنید و گمان و اندیشه بد نسبت به دیگران نداشته باشید; زیرا برخى از گمان ها گناه و معصیت است; زیرا ممکن است گمان تو اشتباه باشد، اگر اشتباه باشد، گناه بزرگى کرده اى.
خداوند مى خواهد همه مؤمنان در محیطى امن و امان زندگى کنند. جانشان، مالشان، آبروى شان محفوظ باشد; نه تنها در جامعه و محیط خارجى این امنیّت وجود داشته باشد، بلکه در محیط افکار و اندیشه ها نیز باید این امنیّت حاکم باشد. وه که این چه دین والایى است!
مرحوم فیض کاشانى حدیث پر محتواى زیر را از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)نقل مى کند: «اِنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنَ الْمُسْلِمِ دَمَهُ وَ مالَهُ وَ عِرْضَهُ وَ اَنْ یَظُنَّ بِه السُّوء(1); خداوند تعدّى و تجاوز بر چهار چیز از مؤمنان را حرام کرده است: خون و مال و آبرو و این که گمان بد درباره او برند.»
اگر واقعاً همین یک دستور العمل اخلاقى عملى شود، بسیارى از کینه ها، عداوت ها و حسادت ها از بین مى رود; زیرا سرچشمه بسیارى از گناهان سوء ظن است.
سؤال : گمان بد بردن اختیارى نیست تا از آن اجتناب کنیم; مثلا وقتى صحنه اى را مى بینیم ناخودآگاه گمانى در ذهن ما ایجاد مى شود، بنابراین چگونه مى توانیم کارى را که اختیارى نیست ترک کنیم؟
پاسخ : اوّلا باید سعى نمود که اعمال و رفتار دیگران را حمل بر صحّت نموده و آن را توجیه نماییم; یعنى مثلا اگر در ماه رمضان کسى را دیدى که چیزى مى خورد، بگو شاید مریض است یا عذر دیگرى دارد! اگر جوانى را به همراه خانمى در کوچه و
خیابان دیدى، بگو شاید از محارم و بستگان اوست! اگر رفتار ناشایستى از شخصى دیدى، بگو شاید بر اثر خستگى و یا ناچارى مرتکب شده است و ...
در برخى از روایات آمده است که تا هفتاد مَحْمِل و شاید و احتمال و توجیه براى آن تصوّر کن(1)، وقتى این شایدها را گفتى، آن گمان بد در ذهنت کم رنگ مى شود.
ثانیاً: اگر گمان بد در ذهن تو مستحکم و پابرجاشد، طبق آن عمل نکن و آن را از محیط فکر و ذهنت به خارج سرایت مده! و همانند گذشته با آن دوستت رفتار کن و از ابراز علاقه ات نسبت به او مکاه.
خلاصه این که اجازه نده گمان بد، در افعال و کردار و برخورد تو تأثیر بگذارد. پس اوّلین صفت رذیله اى که در این آیه شریفه از آن نهى شده است، گمان بد و سوءِظن است.
2 ـ «وَ لا تَجَسَّسُوا» ـ دومین دستورالعمل اخلاقى که در این آیه شریفه آمده، «ترک تجسّس» در کار مردم است.
در لغت عرب هم «تجسّس» داریم و هم «تحسّس» و هر دو به معناى جستجو کردن است; با این تفاوت که تجسّس، جستجو کردن در موارد غیر مجاز و نامشروع، و «تحسّس» به معناى جستجو نمودن در امور مشروع و مجاز است. حضرت
یعقوب(علیه السلام) به برادران یوسف(علیه السلام) فرمود: «یا بُنَىَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أخِیهِ; پسرانم! بروید، و از یوسف و برادرش جستجو کنید!(1)»
بنابراین از نظر اسلام تحسّس جایز و مشروع، امّا تجسّس غیر مجاز است.
مردم اسرار و رازهاى پنهانى مختلفى دارند که نمى خواهند دیگران از آن آگاه شوند; جستجو کردن براى کشف امور پنهانى مردم تجسّس غیر مجاز است.
در روایتى آمده است: «اگر کسى با دیگرى صحبت مى کند و در هنگام سخن گفتن، او به چپ و راست خود نگاه مى کند، این سخن سرّ اوست و شنونده حق ندارد آن را افشاء کند!(2)» زیرا افشاء اسرار مردم از بزرگترین گناهان است. اگر اسرار مردم افشاء شود، زندگى دنیا طاقتفرسا و مبدّل به جهنمّى سوزان خواهد شد.
مردم بدون اعتماد به یکدیگر نمى توانند زندگى کنند; تجسّس پایه هاى اعتماد را متزلزل مى کند.
البتّه در برخى موارد، مخصوصاً در کارهاى اطّلاعاتى که اهداف مهم و مشروعى در نظر است ـ مثل این که شخصى مظنون به جاسوسى براى بیگانگان است، یا مظنون به قاچاق موادّ مخدر و مانند آن باشد ـ تجسّس اشکالى ندارد; زیرا اینها تجسّس نیست، بلکه تحسّس محسوب مى شود; ولى این استثناء هاهم باید روى حساب و کتاب باشد، نه این که بى جهت تمام مکالمات تلفنى و گفت و گوهاى مردم را بشنوند و تمام مکاتبات را کنترل کنند.
خلاصه این که، دومین سفارش اخلاقى در آیه مثل، ترک تجسّس است.
3 ـ «وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً» ـ سومین سفارش اخلاقى مطرح شده در این آیه، پرهیز از «غیبت» است. هیچ یک از شما پشت سر دیگرى غیبت نکند و پرده از روى اسرار او بر ندارد.
قرآن مجید مى فرماید :
لا یغتب بعضکم بعضاً اَیحبُّ احدکم ان یأکل لحم اخیه میتاً فکرهتموه.
پشت سر یکدیگر بدگوئى مکنید، آیا یکى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد ؟ بى گمان آن را ناخوش و ناپسند مى دارید.
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
اَلْغیبَةُ اَسْرَعُ فى دینِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ مِنَ الاْکِلَةِ فى جَوْفِهِ.
کار غیبت در ویران کردن دین مسلمان، سریع تر از هضم لقمه در شکم اوست.
و فرمود :
اِیّاکُمْ وَ الْغیبَةَ فَاِنَّ الْغیبَةَ اَشَدُّ مِنَ الزِّنا.
بر شما باد به غیبت، همانا غیبت از زنا شدیدتر است.
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
مَرَرْتُ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بى عَلى قَوْم یَخْمِشُونَ وُجُوهَهُمْ بِاَظافیرِهِمْ فَقُلْتُ یا جَبْرَئیلُ مَنْ هؤُلاءِ قالَ هؤُلاءِ الَّذینَ یَغْتابُونَ النّاسَ.
شب معراج به قومى گذشتم که با ناخنهاى خود صورتشان را مى کندند، از جبرئیل پرسیدم اینان کیستند، گفت کسانى که از مردم غیبت مى کردند.
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
اِنَّ اللّهَ حَرَّمَ الْغیبَةَ کَما حَرَّمَ الْمالَ وَ الدَّمَ.
خداوند غیبت مسلمان را حرام کرده، چنانکه ضرر به مال و خونش را حرام فرموده.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
اَلْغیبَةُ آیَةُ الْمُنافِقِ.
غیبت نشانه انسان منافق است.
و فرمود :
مِنْ اَقْبَحِ اللُّؤْمِ غیبَةُ الاَْخْیارِ.
از زشت ترین پستى ها، غیبت خوبان است.
امام هفتم (علیه السلام) فرمود :
مَلْعُونٌ مَنِ اغْتابَ اَخاهُ.
از رحمت خدا دور است کسى که از برادر ایمانى خود غیبت کند.
حضرت سید الشهداء (علیه السلام) به مردى که در حال غیبت بود، فرمود :
یا هذا کُفَّ عَنِ الْغیبَةِ فَاِنَّها اِدامُ کِلابِ النّارِ.
اى مرد خود را از غیبت حفظ کن، همانا غیبت غذاى سگان جهنم است!
آرى، هواپرست، بدعت گذار، سلطان و رهبر ستمگر، بدکارى که بدکارى او علنى است غیبت ندارد.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره گناه شنیدن غیبت فرمود :
السّامِعُ لِلْغیبَةِ کَالْمُغْتابِ.
شنونده غیبت مانند غیبت کننده است.
درباره ردّ غیبت و نشنیدن آن، و حفظ آبروى برادر مسلمان و خواهر دینى در روایتى از رسول خدا آمده :
مَنْ ذَبَّ عَنْ عِرْضِ اَخیهِ بِالْغیبَةِ کانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ اَنْ یُعْتِقَهُ مِنَ النّارِ.
کسى که از آبروى برادر مسلمانش با جلوگیرى از غیبتِ غیبت کننده دفاع کند، بر خداوند است که او را از آتش جهنم آزاد کند.
بنابراین در مسئله طلاق آنچه که باید مطرح باشد فقط طلاق است، سخن گفتن خارج از حق و انصاف، و عدالت و کرامت، جز گناه و براى دیگران به جهنم رفتن چیزى نیست.
سید احمد فهرى مترجم رساله لقاءالله درباره غیبتى که در حضور مرحوم حاج میرزا جواد آقا شده مىنویسد: از یکى از دوستان شنیدم که گفت: در مجلس مؤلف بزرگوار، مرحوم حاجى میرزا جواد ملکى - قدس الله نفسه - یکى از حضار غیبتى کرده بود. آن بزرگوار خیلى ناراحتشده و خطاب به غیبت کننده فرموده بود:
چهل روز مرا به زحمت انداختى!
آرى صفاى باطن و نورانیت وجود ایشان به حدى بود که با کوچکترین عمل ناشایست، غبار دورى از یاد خدا را بر وجود خویش حس مىکرد. جام باده هستى مرحوم ملکى به عبادت عشق مىورزید و از یاد خدا و همدمى با آن لذت فراوان مىبرد. او در هر سال سه ماه پى درپى روزه مىگرفت و روزه رجب و شعبان را به رمضان متصل مىکرد.
وى در قنوت نمازهاى نافله، این بیت عارف شیراز را از عمق جان زمزمه مىکرد:
ما را زجام باده هستى خراب کن
زانپیشتر که عالمفانى شود خراب
مرحوم آیةالله حاج شیخ محمدرضا طبسىرحمه الله از شاگردان درس اخلاق مرحوم حاج میرزا جواد آقا، خاطره روزى از روزهاى درس آن استاد فرزانه را این گونه بیان مىکند: دو ساعتبه غروب بود که ایشان براى تدریس درس اخلاق به مدرسه فیضیه تشریف آوردند، در بحث آن روز این آیه قرآن مطرح شد:
«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة... ».
بعد از آن این جمله را فرمود: از دنیا نرفتم و در وادى السلام نجف با چشمان خودم دیدم که ارواح مؤمنین دور هم حلقه زدهاند.