صحاح اللّغه مى گوید: «غیبت آن است که انسان پشت سر کسى که عیب و عملش پوشیده است سخنى بگوید که اگر به گوش او برسد ناراحت شود».
مصباح المنیر مى گوید: «غیبت آن است که عیوب پنهانى کسى را که از فاش شدن آن ناراحت مى شود (پشت سر او) باز گویى کنى».
مرحومه شیخ انصارى از بعضى از بزرگان علما نقل کرده است که اجماع و اخبار معصومین(علیهم السلام) دلالت دارد بر این که حقیقت غیبت آن است که از دیگرى (در پشت سرش) چیزى بگویى که اگر بشنود ناراحت شود.(مکاسب محرّمه شیخ انصارى، صفحه 41)
این مضمون در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است.
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که غیبت آن است که درباره برادر
مسلمانت چیزى بگویى که خداوند آن را بر او مستور داشته است.(وسائل الشّیعه، جلد 8، ابواب احکام العشره، صفحه 602.)
از آنچه در بالا آمد استفاده مى شود که غیبت ارکانى دارد، نخست این که سخنى را پشت سر کسى بگوید، و اگر در حضورش گفته شود، عنوان دیگرى به خود مى گیرد (عنوان ایذاء، یا هتک و مانند آن) دیگر این که باید از قبیل ذکر عیوب باشد، و آن هم عیب مستور و پنهان که اگر آشکار باشد غیبت نیست، هر چند ممکن است به عناوین دیگرى حرام باشد، و دیگر این که هنگامى که غیبت شونده آن را بشنود غمگین و ناراحت شود، ولى به نظر مى رسد این یک قید توضیحى است براى این که آشکار کردن عیب پنهانى آن هم پشت سر اشخاص براى هر انسانى غم انگیز است. ممکن است افراد بى بند و بارى پیدا شوند که هر چه درباره آن ها گفته شود، پروا نداشته باشند، ولى این گونه افراد بسیار کمند.
از آنچه در بالا آمد این نکته نیز روشن مى شود این که بعضى از عوام هنگامى که به آنها گفته مى شود چرا پشت سر فلان کس غیبت کردى؟ مى گویند این سخنان را پیش روى آنها هم مى گوییم، از قبیل عذر بدتر از گناه است چرا که پیش روى آنها گفتن هرگز مجوّز غیبت نیست، و آن هم گناه بزرگى است چرا که هم آزار مؤمن است و هم هتک احترام او.
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که نام شخصى را نزد پیامبر بردند بعضى از حاضران گفتند او آدم عاجز و بسیار ناتوانى است، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: شما غیبتش کردید؟ عرض کردند: اى رسول خدا، صفتش را گفتیم، فرمود: «اِنْ قُلْتُمْ ما لَیْسَ فِیِه فَقَدْ بُهِتْتُمُوهُ;هرگاه چیزى را مى گفتید که در او نبود، به او تهمت زده بودید، نه غیبت».(محجة البیضاء، جلد 5، صفحه 256)
عذر دیگر عوامانه اى که بعضى از افراد نادان به آن متوسّل مى شوند که در برابر نهى از غیبت مى گویند مگر دروغ مى گوییم فلان کس این عیب را دارد، این نیز دست کمى از عذر ناموجّه بالا ندارد، چرا که اگر عیبى در کسى نباشد و بگویند تهمت است نه غیبت، غیبت آن است که عیب پنهانى اى که در او هست پشت سر او بگویند.
بسم الله الرحمن الرحیم
امیدکه آن بگویم که او میخواهد
یاریمان کن آنگونه بنویسیم که تو میخواهد
وآنگونه رفتار کنیم که توراضی باشی
ای عزیزترین راه را برما بنما