سفارش تبلیغ
صبا ویژن
معنویت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردباری، جامه دانشمند است، پس مبادا که آن را به تن نکنی [امام باقر علیه السلام ـ در نامه اش به سعد خیر ـ]
معنویت
 RSS 
خانه
ایمیل
مشخصات
ریاست وبلاگ
کل بازدید مخالفین غیبت: 231955
بازدیدعزیزان امروز : 9
بازدیددوستان دیروز : 16
........... درباره خودم ...........
معنویت
مدیر وبلاگ : امیر علی[68]
نویسندگان وبلاگ :
حسین[1]

وبلاگ معنویت درپی معرفی اخلاق فضایل ورذایل وعرفان تصوف از دیدگاه شرع و شریعت و...

........... عکس امیرعلی ...........
معنویت
........ تحریم کنندگان غیبت........
هدیه [139]
خبرگزاری مهر [35]
عرضه نرم افزارهای اسلامی [71]
یادداشتهای شخصی احمدی نژاد [135]
خبرگزاری فارس [29]
مرکز اطلاع رسانی شهید آوینی [37]
ایگاه اینترنتی کانون فرهنگی رهپویان وصال - شیراز [113]
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج [82]
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری [64]
پرسمان [89]
طلبه ای از نسل سوم [105]
[آرشیو(11)]


..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
ادله حرمت غیبت[15] . داستان های غیبت[8] . روایات غیبت[7] . استثنات غیبت[7] . تعریف غیبت[5] . درمان غیبت[5] . اثار غیبت[5] . غیبت در قران[5] . استماع غیبت[4] . انگیزهای غیبت[3] . انواع غیبت[3] . تعریف بدعت[2] . جبران غیبت[2] . مجازات غیبت[2] . شرح حدیث[2] . سوال ازشما پیگیری ازما . اقسام غیبت . ارکان غیبت .
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • غیبت‏به غیر زبان

  • نویسنده : امیر علی:: 87/3/25:: 1:55 عصر

    و مخفى نماند که: غیبت کردن منحصر به زبان نیست، بلکه: هر نوعى که نقصى ازغیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره، یا ایماء، یا رمز، یا نوشتن.

    مروى است که: «زنى بر عایشه وارد شد چون بیرون رفت عائشه با دست‏خود اشاره‏کرد که: این کوتاه است.حضرت فرمود که: غیبت او را کردى‏» . (8)

    و فرقى نیست در حرمت غیبت، میان کنایه و تصریح.بلکه بسا باشد که: کنایه بدترباشد.و غیبت‏به کنایه، مثل اینکه گوئى: الحمد لله که خدا ما را مبتلا نکرد به همنشینى‏ظلمه.یا به حب ریاست.یا سعى در تحصیل مال.یا بگویى: نعوذ بالله از بى‏شرمى.یا خداما را محافظت کند از بى‏شرمى.و غرض از اینها کنایه به شخصى باشد که مرتکب این‏اعمال باشد.و بسا که: چون خواهد که غیبت کسى را کند از راه ریا و تشبه به صلحا، ابتدامدح او را مى‏کند و مذمت‏خود را نیز مى‏کند چنانچه مى‏گوید: فلان شخص چه بسیارخوب شخصى بود و روزگار او را نیز مثل ما کرد و از دست‏شیطان خلاصى نیافت.

    و بعضى از غیبت کنندگان هستند که: چون مى‏خواهند غیبت مسلمانى را کنند از راه‏نفاق، غم و اندوه خود را بر حال آن شخص اظهار مى‏کنند و حال اینکه در دل خود،هیچ اندوهى ندارند، چنانکه مى‏گویند: آه، چه قدر غصه خوردم دلم سوخت‏به جهت‏فلان شخص که بى‏آبرو شد.یا فلان عمل از او سرزد.یا به او اهانت رسید.خدا امر او رابه اصلاح آورد.و این منافق اگر دوست او بودى و غم و اندوه او را خوردى پس اظهارنکردى و دعائى که به او مى‏کند در خلوت کردى.پس اظهار حزن و دعا از خباثت‏باطن‏اوست.و شیطان لعین او را بازیچه خود قرار داده، بر او امر را مشتبه کرده و بر ریش اومى‏خندد.و حسنات او را به باد مى‏دهد.و او چنان پندارد که: خوب مى‏کند.و نمى‏داندکه تیز بینان عالم دانش و بینش، از احوال و اوضاع برون او، احوال درونش را درک‏مى‏نمایند.

    حمد گفتى کو، نشان حامدون نى برونت را اثر نى‏اندرون

    رو ملاف از مشک کان بوى پیاز (9) از دم تو مى‏کند مکشوف راز (10)

    و بسیارند که غیبت مسلمانى را مى‏کنند و بعضى از حضار نمى‏شنوند بلند مى‏گویند سبحان الله! اما عجب نیست چنین چیزى.تا او خوب متوجه شود و این هرچه مى‏خواهدبگوید


    غیبت ممنوع()

  • کفاره غیبت

  • نویسنده : امیر علی:: 87/3/25:: 1:53 عصر
    و در کافى و نیز من لایحضره الفقیه ، از ابوعبدالله ، امام صادق علیه السلام نقل است : پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را پرسیدند که کفاره غیبت چیست ؟ فرمود: ((هرگاه به یاد شخصى که غیبتش نموده ، افتد، براى او از خداوند طلب غفران کند
    غیبت ممنوع()

  • غیبت: کار ناتوانها

  • نویسنده : امیر علی:: 87/3/25:: 1:50 عصر
    الغیبه جهد العاجز

    ترجمه:


    غیبت کردن، آخرین تلاش آدم ناتوان است.

    شرح:


    غیبت کردن، پشت سر کسى سخن گفتن، و بد گویى کردن، و براى او عیب و ایراد شمردن. و این، از زشت‏ترین و ناپسندترین عیبهایى است که بعضى از افراد، دچار آن هستند.
    کسى که غیبت میکند، بدون شک آدم ناتوان و بى جرأتى است. زیرا همینکه مى‏نشیند و پشت سر دیگران بد گویى مى‏کند، نشان مى‏دهد که جرأت ندارد با آن افراد روبرو شود، و حرف خود را، پیش روى آنها بر زبان آورد. و چون در خود، قدرت و جرأت روبرو شدن با آن افراد را نمى‏بیند، آخرین تلاشى که مى‏توان بکار ببرند، این است که به وسیله بد گوئى کردن در پشت سر، انتقام خود را از آنها بگیرد و باصطلاح دل خود را خنک کند.
    حال آن که یک مسلمان مؤمن واقعى، اگر نسبت به کسى ایراد و انتقادى داشته باشد، باید بر اساس جرأت انسانى و اخلاق اسلامى، رو دروى آن شخص، ایراد و انتقاد خود را بر زبان آورد، بدون ترس و واهمه، او را امر به معروف و نهى از منکر کند.
    اگر هم ایراد و انتقادش درست نباشد، و فقط از حسارت و تنگ نظرى سر چشمه گرفته باشد، هرگز نباید پشت سر کسى که از او شایسته‏تر بود و به پیشرفت و ترقى رسیده است، بد گویى کند و خود را در جامعه، رسوا و بى اعتبار سازد.

    تفسیر المیزان 1


    غیبت ممنوع()

  • غیبت

  • نویسنده : امیر علی:: 87/3/25:: 1:49 عصر

    بدگویى کردن و غیبت نمودن از دیگران موجب عذاب قبر است . از ابن عباس نقل شده است : غیبت و بدگویى کردن از مردم ، عذاب قبر را فراهم مى کند و یک سوم عذاب قبر به سبب غیبت است .
    از جمله عذاب هاى عالم قبر این است که غیبت کنندگان ، سینه و صورت هاى خود را با ناخنهاى خود مى خراشند.
    حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: در شب معراج به قومى برخورد کردم که ناخن هاى آنها از مس بود، آنان سینه و صورتهاى خود را با آنها مى خراشیدند.
    از جبرئیل پرسیدم : اینها چه کسانى هستند و عمل آنها چه بوده است ؟ گفت : اینها کسانى هستند که غیبت مردم را مى کردند و گوشت آنان را به وسیله غیبت مى خوردند و آبروى آنها را هتک مى کردند
    میزان الحکمة ، ج 7، ص 333


    غیبت ممنوع()

  • مستثنیات غیبت از دیدگاه مرحوم شیخ انصارى

  • نویسنده : امیر علی:: 87/3/25:: 1:48 عصر
    مرحوم شیخ انصارى در اوائل کتاب مکاسب محرمه چند مورد را جزء حرمت غیبت ندانسته و استثناء نموده و فرموده است در این موارد غیبت جایز است :
    1 -
    کسى که در مورد شخصى با انسان مشورت مى کند و از او مى خواهد که خوبى و بدى آن شخص را براى او بازگو کند، انسان باید براى او خیرخواهى کند و واقعیت را براى او بیان کند، مخصوصا در کارهاى خیر مانند ازدواج ، که بخواهد دختر به او بدهد یا دختر از او بگیرد، و غیبت در این موارد اشکال ندارد، زیرا که خیرخواهى براى مشورت کننده واجب ، و خیانت به او حرام است ، زیرا خیانت به او چه بسا مفسده اش از واقع شدن در غیبت بیشتر باشد.
    2 -
    در مورد ظالم و ستمگر غیبت کردن و شنیدن غیبت اشکالى ندارد زیرا خداى متعال مى فرماید: (( ((لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم )) ))
    ((خداوند دوست ندارد که آشکارا بدى کسى گفته شود مگر در مورد مظلوم و ستمدیده ))
    پس مظلوم و کسى که مورد ستم واقع شده مى تواند ظلم ظالم را در نزد کسى که از ظلم او خبر ندارد بر ملا کند و از دست او شکایت کند و بدى او در این مورد اشکالى ندارد.
    3 -
    اگر آدم فاسقى شهادت داد یا خبرى آورد که فلانى چنین و چنان است باید به شهادت او ترتیب اثر داده نشود، و به محض شنیدن خبر نادرست او حکم نکنیم ، بلکه غیبت و بدگوئى او نیز در این مورد جایز است ، چون حکم نکردن به شهادت فاسق مصلحتش بیشتر از مفسده آن است ، و بدگوئى او در این مورد اشکالى ندارد، چون با شهادت به ناحق او یا به ترتیب اثر دادن به خبر دروغ او ممکن است بین چند طائفه بهم بخورد و بدینجهت مفسده عظیمى رخ دهد.
    4 -
    اگر کسى به شخص عادلى تهمت زد باید کلام او را رد کرد و الا غیبت خود او که به مؤ من عادل تهمت مى زند در این مورد جایز است .
    5 -
    کسى که ادعاى نسبى را مى کند که اهلیت آن را ندارد، باید او را رد کرد و حرفش را قبول نکرد و لو با غیبت نمودن و بدگوئى پشت سر او (در همین مورد.)
    6 -
    کسى که حرف باطلى را در مورد دین اسلام مى زند و یا مقاله اى علیه دین اسلام مى نویسد، غیبتش در این مورد اشکالى ندارد.
    7 -
    کسى که علنا فسق و فجور انجام مى دهد، مثلا علنا روزه مى خورد و یا گناه کبیره انجام مى دهد و یا زنا مى کند و یا شراب مى خورد، غیبتش ‍ جایز است .
    و باید قصدش از غیبت و بدگوئى او این باشد که از کار زشتش بازدارد، و در واقع این احسانى است به حق او. چون مى خواهد او را به کارهاى خوب وادارد.
    8 -
    غیبت بدعت گذار در دین جایز است ، در صورتى که خوف داشته باشى که او مردم را گمراه کند.
    9 -
    غیبت در استفتاء از مجتهد جایز است ، مثلا زنى مى رود پیش ‍ مرجع تقلیدش و مى گوید آیا مى توانم طلاق بگیرم یا نه ؟ اگر استفتاء موقوف باشد بر ذکر کردن نام او جایز است و الا جایز نیست .
    10 -
    غیبت در مورد دفع ضرر از غیبت شده جایز است ، همان طورى که امام صادق (ع ) بدگوئى زراره را مى نمود و قصد آن حضرت دفع ضرر دشمن از او بود، و به عبدالله بن زراره فرمود از جانب من به پدرت سلام برسان و بگو من بدى ترا پشت ترا گفتم ، به جهت دفاع از تو، زیرا که دشمن و اهل سنت در اذیت و آزار به دوستان ما شتاب مى کنند، و با آنها دشمنى مى ورزند به جهت علاقمندیشان به ما، پس من غیبت تو را گفتم ، تا آزار و اذیت آنان را از تو دفع نمایم و تا این که مورد تمجید و ستایش آنان قرارگیرى ، زیرا خداى متعال مى فرماید: (( ((و اما السفینة فکانت لمساکین یعلمون فى البحر فاردت ان اعیبها و کان وراءهم ملک یاخذ کل سفینة غضبا)) ))
    اما کشتى مال فقرائى بود که در دریا مى کردند، پس خواستم آن را عیب دار و ناقص کنم ، چون در اطراف پادشاهى بودکه کشتى سالم (سالمى ) را به زور و به غصب مى گرفت ، امام در تجویز عیب زراره به این آیه استدلال مى فرماید که این کلام خدا است ، به خدا سوگند او آن را معیوب و ناقص نکرد جز آن که هدفش این بود که از غضب نمودن شاه در امان باشد.
    11 -
    جایز است عیبى از او بگوید که به عنوان صفت خصوصى او گشته ، به طورى که تا آن عیب و نقص را نگوئید، آن فرد شناخته نشود، مثل دست شل ، و یا پا شل و یا لوچ و یک چشمى و یایک دستى ، و در حدیث است که زینب عطاره لوچ آمد پیش زنان پیغمبر اکرم (ص ) و با آنان ملاقات نمود.
    پس این عیب را گفتن در صورتى که به این صفت مشهور شده باشد و با شنیدن آن بدش نیاید اشکال ندارد. البته این مبنى بر این است که فقط آن عیب ظاهر گفته شود و قصد مذمت او را نداشته باشد، بلکه قصدش ‍ شناختن یا شناساندن او به طرف باشد بعد مرحوم شیخ مرتضى انصارى مى فرماید: البته فقهاء موارد استثناء حرمت غیبت را بیش از این بیان نموده اند، ولى ما ضابطه و قاعده کلى را در این مورد وجود مصلحت غالبه بر مفسده هتک احترام مؤ من مى دانیم ، چون هتک احترام مؤ من حرام است و این به اختلاف مصالح و مراتب مفسده هتک مؤ من متفاوت است ، زیرا که مصلحت در قوت و ضعف مندرج است ، چه بسا مؤ منى که عرض و آبرویش هیچ ارزشى ندارد، پى باید در هر دو جانب مصلحت و مفسده را مورد سنجش قرار دهیم ، اولویت با رعایت مصلحت بیشتر است اگر غیبت مصلحت بیشترى داشت غیبت جایز است و اگر حفظ آبروى مؤ من مصلحتش بیشتر بود غیبت جایز نیست .
    مؤ لف گوید: در همه این موارد که غیبت جایز است ، شنیدنش هم اشکالى ندارد.
    غیبت ممنوع()

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    example:
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن